آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟
وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟
آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند
درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟
بی مونس و تنها چرا ؟
تنها چرا ؟ حالا چرا
************************
دیدین یکی می خواد یک چیزی رو به یکی بفهمونه دست به یه کارایی
میزنه که خودش خبر نداره اما اطرافیان یا اگه خواهری یا برادری
داشته باشه بهش میگن خودتو جمع کن ..!!
دو هفته پیش تو یه جمعی بودیم که این دور هم بودن یه هفته 10 روز طول کشید
تو جلسه ی سوم همچین اتفاقی افتاد و تقریبا متوجه شدم اما از اونجا که
کوچه علی چپ صفای خاصی داره رفتم یه سری اونجا
این بنده خدا تا یه هفته به ساده ترین نوع خواست مطلب رو حالیم بکنه
اما آخر کار فهمید که روی این دیوار یادگاری نمیشه نوشت
آخه یه دیواره .......
آدم خوبی بود اما
من تفریقی از جمع هستم ،
باقیمانده ای که تا انتهای تقسیم شاید صفر شود اما 2 هرگز
حاصلضرب دو عدی که درهم به یک میرسند که در غیر این صورت
صفر است جواب نهایی.....!؟
از هر کسی که می پرسم چه خبر ؟
میگه همه چیز آروم و همه سلامتیم !!!
نمیدونم یا معنی آرامش و سلامتی عوض شده یا اینکه
در دنیای ما همه به آرامش و سلامتی رسیدن و
من در کنج اتاقم بی خبر باشم ..!؟
یادی از مرگ کنی شاد شوی
گر ز مرگ خویش بگریزی ، آبریزی
همه گویند که از مرگ سخن گفتن زشت است
تو بیا رازی از رازهای زندگی بگشا
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ ” تلاجن” سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم…
احتمال اینکه نیما اینو در مورد مرگ گفته باشه چقده ؟
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
ادبی[22] . درد دل[17] . حرف دل[11] . شعر[6] . سیاسی[4] . طنز[4] . درد و دل[3] . خاطره[3] . داستان[2] . خاطرات[2] . عاشقانه[2] . فلسفه[2] . سیاست[2] . واقعیت[2] . محمد علی بهمنی . نامه . نظرسنجی . همایون شجریان . عشق . عشقی . سیاوش قمیشی . شب یلدا . شریعتی . شعر حرف دل . شهرام ناظری . شهریار . صدا و سیما . خاطرات روزانه . a . comic . امید . پستی متفاوت . توهم . جامعه . جوان . داستانک . خاطره روانه . داروین . دل . دل خراب . زندگی .
نوشته های پیشین
تیر 1388
آذر 1388 آبان 1388 شهریور 1388 مرداد 1388 دی 1388 بهمن 1388 اسفند 1388 اسفند 88 فروردین 89 اردیبهشت 89 خرداد 89 تیر 89 مرداد 89 شهریور 89 مهر 89 لوگوی دوستان
لینک دوستان
کاملترین آرشیو همای متخصصین پیشرو در ادبیات سبز وبلاگ من سرشارازسخنان ناگفته است عاشق باش فصل دلتنگی خودمونی میخک خاطره رنگی آمار وبلاگ
بازدید امروز :7
بازدید دیروز :4 مجموع بازدیدها : 111855 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|