• وبلاگ : دوستانه
  • يادداشت : کاش از دلم خبر داشتي ... !!!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شبي مردي نابينا در بياباني با يک چراغ و يک کوزه داشت راه مي رفت

    مردي ديگر به او رسيد و گفت تو که نابينايي چراغ به چه دردد مي خورد!!؟؟

    نشکنند. نابينا گفت چراغ براي کوردلان است که به من تعنه نزنند و کوزه ي مرا....

    پاسخ

    در دنيا و آخرت ، جز از خود نبايد از هيچ کس ترسيد.