سلام !

خوبي ؟

چه باراني !

چه شبنم هايي !

قشنگ بود

و من هنوز قدم هايت را دنبال ميکنم قدم هايي که با سکوت خود حرف ها به من ميزد و من هنوز به شنيدن صداي قدم هايت شب را صبح ميکنم، دوست عزيز مرسي اومدي پيشم

سلام . مرسي كه سر زدين به وبلاگ من . باز هم تشريف بيارين خوشحال ميشم . از جمله زير خوشم اومد :

حال ميان ما جاده اي بي انتهاست

سلام

وقت شما روشن

غمگين ولي خواندني و گرم

شادي ارمغان شما

فريده جليلوند

سلام غريبه ي آشنا

باراني كه شايد از چشمانم سرازير شده به وسعت اين غم نباشد و انتظاري كه در اين راه مي بينم ،انتظاري شيرين .

هر چه هست در اين غريبه ماندن است و بس كه من با رسيدن به تو آشنا خواهم شد .پس اي جاده پيچ و تابت را كم كن تا كوتاهتر شود مسير رسيدن .

سلام
بر غريبه اي كه آشناست
تو اولين پست امسالت چرا اينقدر غمگين نوشتي
پست امسالتون رو با يه متن شاد شروع مي كردين شايد اتفاقات خوب
براتون بيفته
چرا مثل قديما جواب نظراتو نميدين ؟

و غريب ماند غريبه
غريبه بين اينهمه دوست غريب نيست ؟ هستش؟

سلام غريبه ي آشنا شده

اين پستت خيلي غمگينه.

و راهي که شايد در انتهاي افکارش ،شوق وصال به خم جاده تن داده و منتظر براي رسيدن.